خسته ام از عشق
گرمی دستانت را می خواستم ،بوسه ی بر گونه هایت ، شیرینی خنده هایت را از همه بیشتر...
باور نمیکنی..
اگر بگویم:
همه ی اینها را می خواستم ، اما نه برای خودم
می خواستم تا نشاید ، که نامردی آنها را به دست آورد
باز باور نمیکنی اگر بگویم:
علتش این بود که خیلی خیلی عاشقت بودم.
همیشه صداقت مهمترین عنصر زندگیم بوده ، زدن ماسک دروغی بر چهره را دوست نداشتم و .. الباقی بماند.
الباقی شاید این باشد که خسته شده ام و می خواهم به همین زودیا ، بر صفحه ی خاطراتم و بر صفحه ی
کمپ خاطراتم بزرگ بنویسم (عاشقی تمام).
+ نوشته شده در جمعه پنجم آبان ۱۳۹۱ ساعت 1:6 توسط حامد
|
من میگم: ما انسان ها تو مسیر زندگی مانند کوهنوردیم در مسیر صعود به قله و این قله چیزی جز اهداف وآرزوهامون نیست.گاهی مسیر صاف و هموار گاهی هم پر از موانع سخت و دشوار و همین موانع است که انسانهای پیروز رو از انسانهای شکست خورده جدا میکنه.